گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا چو گیرد او به کنارم چه خوش بود به خدا

❈۱❈
چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا چو گیرد او به کنارم چه خوش بود به خدا
چو شیر پنجه نهد بر شکسته آهوی خویش که ای عزیز شکارم چه خوش بود به خدا
❈۲❈
گریزپای رهش را کشان کشان ببرند بر آسمان چهارم چه خوش بود به خدا
بدان دو نرگس مستش عظیم مخمورم چو بشکنند خمارم چه خوش بود به خدا
❈۳❈
چو جان زار بلادیده با خدا گوید که جز تو هیچ ندارم چه خوش بود به خدا
جوابش آید از آن سو که من تو را پس از این به هیچ کس نگذارم چه خوش بود به خدا
❈۴❈
شب وصال بیاید شبم چو روز شود که روز و شب نشمارم چه خوش بود به خدا
چو گل شکفته شوم در وصال گلرخ خویش رسد نسیم بهارم چه خوش بود به خدا
❈۵❈
بیابم آن شکرستان بی‌نهایت را که برد صبر و قرارم چه خوش بود به خدا
امانتی که به نه چرخ در نمی‌گنجد به مستحق بسپارم چه خوش بود به خدا
❈۶❈
خراب و مست شوم در کمال بی‌خویشی نه بدروم نه بکارم چه خوش بود به خدا
به گفت هیچ نیایم چو پر بود دهنم سر حدیث نخارم چه خوش بود به خدا

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۱۹

تصاویر

کامنت ها

امید یزدانی
2016-10-21T13:17:42
جون میده واسه یه اهنگ خوب در دستگاه همایون
علی
2021-01-25T12:04:29
علی جان چه زیبا نوشتی این (( عزیز شکارم)) خیلی به دل من نشست و توضیحات شما درخصوص تسلسم و فنای فی الله ممنون
علیرضا
2020-05-17T20:46:46
بابام خدا بیامرز خیلی مرد خوبی بود. خیلی نترس و فداکار بود... اهل جمله های عاشقانه نبود ولی به معنای واقعی عاشق بود...وقتی فوت شد تازه جای زخمی رو روی بدنش دیدیم که بخیه عمل جراحی بود، حالا کی این خدا بیامرز که یک شب بدون ما هم تو زندگیش جایی نرفته بود، عمل جراحی کرده بود و برای اینکه ماناراحت نشیم به ما نگفته بود، هنوز نمیدونیم....همیشه وقتی این دو بیت رو میخونم احساس میکنم بابام با همون لحن بی غل و غشش خودش رو به خدا سپرده و جوابش رو هم گرفته....چو جان زار بلادیده با خدا گویدکه جز تو هیچ ندارم چه خوش بود به خداجوابش آید از آن سو که من تو را پس از اینبه هیچ کس نگذارم چه خوش بود به خدا
علی
2020-08-17T20:54:59
چو شیر پنجه نهد بر شکسته آهوی خویشکه ای عزیز شکارم چه خوش بود به خداشکار را جهت دریدن و کشتن شکار می کنند و نه جهت عزیز داشتن. البته هر کس خود را شکار خداوند کرد و من را به قربانگاه برد و خالی از من شد که این عمل نیز باید توسط شیر حق صورت پذیرد و من نمی‌تواند خودش را قربان کند فقط شاید بتواند تسلیم باشد و با پذیرش خود را در دسترس شکارچی قرار دهد. آنگاه عزیز می شود و نه عزیز مخلوقات که عزیز خالق می شود و امانتی که به نه چرخ در نمی گنجد را به صاحبش باز می گرداند
حبیب
2020-09-05T12:01:32
سلام برای خواندن غزل های خوانده نشده ایکن موجود نیست لطفا راهنمایی میکنید
سلام جو
2023-10-15T03:16:17.4869178
سلام. استاد کریم زمانی در جلد دوم شرح دیوان شمس صفحات 663 تا 670 به این غزل پرداخته اند و الحق چه خوش پرداخته اند. نگاه خدا به همه خلایق عاشقانه است، اگر سالک هم این گونه باشد و به برچسب های این جهانی خلایق بی توجه، به مقصود رسیده است. انشاءالله