مولانا:ای ز رویت تافته در هر زمانی نور نو وی ز نورت نقش بسته هر زمانی حور نو
❈۱❈
ای ز رویت تافته در هر زمانی نور نو
وی ز نورت نقش بسته هر زمانی حور نو
کژ نشین و راست بشنو عقل ماند یا خرد
ساقیی چون تو و هر دم باده منصور نو
❈۲❈
کی تواند شیشه ای را ز آتشی برداشتن
یا می کهنه کی داند ساختن ز انگور نو
میچشان و میکشان روشن دلان را جوق جوق
تازه میکن این جهان کهنه را از شور نو
❈۳❈
عشق عشرت پیشه ای که دولتت پاینده باد
روز روزت عید تازه هر شبانگه سور نو
کامنت ها