گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او برهد از خر تن در سفر مصدر او

❈۱❈
خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او برهد از خر تن در سفر مصدر او
خلع نعلین کند وز خود و دنیا بجهد همچو موسی قدم صدق زند بر در او
❈۲❈
همچو جرجیس شود کشته عشقش صد بار یا چو اسحاق شود بسمل از آن خنجر او
سر دیگر رسدش جز سر پردرد و صداع مغفرت بنهد بر فرق سرش مغفر او
❈۳❈
کیله رزقش اگر درشکند میکائیل عوضش گاه بود خلد و گهی کوثر او
پدر و مادر و خویشان چو به خاکش بنهند شود او ماهی و دریا پدر و مادر او
❈۴❈
عشق دریای حیات است که او را تک نیست عمر جاوید بود موهبت کمتر او
می‌رود شمس و قمر هر شب در گور غروب می‌دهدشان فر نو شعشعه گوهر او
❈۵❈
ملک الموت به صد ناز ستاند جانی که بود باخبر و دیده ور از محشر او
تن ما خفته در آن خاک به چشم عامه روح چون سرو روان در چمن اخضر او
❈۶❈
نه به ظاهر تن ما معدن خون و خلط است هیچ جان را سقمی هست از این مقذر او
در چنین مزبله جان را دو هزاران باغ است پس چرا ترسد جان از لحد و مقبر او
❈۷❈
آنک خون را چو می ناب غذای جان کرد بنگر در تن پرنور و رخ احمر او
هله دلدار بخوان باقی این بر منکر تا دو صد چشمه روان گردد از مرمر او

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۲۱۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

Ouchen
2021-07-28T10:24:57.4095728
  💜 غزلی بسیار زیبا، پر از معناهای عرفانی و سرتاسر پند و نکته برای مخاطب. #مولانا در این غزل تنها راه سعادت و رستگاری بشر را که همانا فارغ شدن از امیال پست این جهانی و قدم گذاشتن در راه شناخت پروردگار است را به روشنی تشریح می‌کند و به مخاطب یادآور می‌شود که اگر از قفس تنگ تن رها شود(منظور همان رهایی از بند امیالی ست که انسان به مرور در زندگی به واسطه ی رشد جسمی و ذهنی می‌آموزد و آرام آرام او را از سرچشمه ی پاک هستی دور می‌کند، چرا که انسان در بدو تولد خالی از امیال است و فقط غرایز پاک بشری را داراست و باقی فقط عشقی ست که از آن سرچشمه همراه خود دارد) آنگاه پرده هایی که بین او و معشوق فاصله انداخته است کنار می‌رود و چشم جان به عوالم روحی و معنوی باز می‌شود. یادآوری این نکته ضروری ست که روح انسان تکه ای جدا شده از روح پاک الهی ست که در چرخه ی عوالم گوناگون (که این جهان هم یکی از آنهاست) قرار گرفته تا با سیر در این عوالم و درک آنها و تربیت خویش،پس از پالوده شدن و گسترده تر شدن به سبب پالایش، دوباره به سرچشمه ی پاک خود متصل شود، چرا که هم آن سرچشمه نیز همیشه باید در زایش و فزونی باشد.و شکی نیست که اگر در این فرصت زندگی ،انسان نتواند به این مهم دست یازد، آنگاه دوباره و دوباره در جایی دیگر و به شکلی دیگر گرفتار قفس تنگ زندگی خواهد شد تا سرانجام به روشی، روح این قفس را بشکند و راهش به آسمان را پیدا کند و این معنی را همه ی بزرگان عرفان به روشنی شرح داده اند. اما حضرت #مولانا در این غزل شرح این نکته را می‌دهد که پس از آنکه انسان راه را یافت چه خواهد شد؟ دنیایی که او از این حالت توصیف می‌کند آنچنان نغز و پاک است که گمان نمی‌کنم حتی گرفتار شدگان در دام دین فروشان هم اگر موفق به کشف معنی اش شوند دیگر میلی به بهشت و جوی عسل و حوری داشته باشند،چرا که اگر هدف همنشین شدن با یار باشد، اگر چه در دوزخ هم در کنار او باشی دیگر توفیری با بهشت نخواهد داشت. نادانی ست اگر کسی به گنج زر برسد و با مشتی از آن قانع شود! 
همایون
2023-05-17T23:52:17.9715418
از غزل های ابتدایی و آغازین پیش از ملاقات شمس و زنده شدن جلال دّین است که از عرفان آمیخته با رنگ مذهب و زهد می آید و از عرفان نو و مستی و عشق شمس و نوآوری بری است و متکی به عشق خدایی است و قالب تکراری دوری از عالم جسمانی