گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شما اینجا هستید :

مولانا:جان ما را هر نفس بستان نو گوش ما را هر نفس دستان نو

❈۱❈
جان ما را هر نفس بستان نو گوش ما را هر نفس دستان نو
ماهیانیم اندر آن دریا که هست روز روزش گوهر و مرجان نو
❈۲❈
تا فسون هیچ کس را نشنوی این جهان کهنه را برهان نو
عیش ما نقد است وآنگه نقد نو ذات ما کان است وآنگه کان نو
❈۳❈
این شکر خور این شکر کز ذوق او می‌دهد اندر دهان دندان نو
جمله جان شو ار کسی پرسد تو را تو کیی گو هر زمانی جان نو
❈۴❈
من زمین را لقمه‌ام لیکن زمین رویدش زین لقمه صد لقمان نو
زرد گشتی از خزان غمگین مشو در خزان بین تاب تابستان نو

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۲۲۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

علی
2017-12-06T12:45:34
شعری بسیار زیبا از توصیف دنیای عشق جاودانه که هر آنچه در آن دنیا یافت می شود از نفس و گوش و چشم ، هر زمان تازه و نو هست و عیش آن هر لحظه جدید تر از قبل می شود . معنی واقعی لذت و خوشی در غرق شدن در این دنیای جاودانگی حاصل می شود.
سفید
2023-07-26T11:44:38.6862123
  چه غزل زیباییست...   جمله جان شو ار کسی پرسد تو را تو کی‌ای گو هر زمانی جان نو...