گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او که مست و بیخودم از چاشنی محنت او

❈۱❈
من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او که مست و بیخودم از چاشنی محنت او
اگر چو چنگ بزارم از او شکایت نیست که همچو چنگم من بر کنار رحمت او
❈۲❈
ز من نباشد اگر پرده‌ای بگردانم که هر رگم متعلق بود به ضربت او
اگر چه قند ندارم چو نی نوا دارم از آنک بر لب فضلش چشم ز شربت او
❈۳❈
کنون که نوبت خشم است لطف از این دست است چگونه باشد چون دررسم به نوبت او
اگر بدزدم من ز آفتاب ننگی نیست چه ننگ باشد مر لعل را ز زینت او
❈۴❈
وگر چو لعل ندزدم ز آفتاب کمال گذر ز طینت خود چون کنم به طینت او
نه لولیان سیاه دو چشم دزد ویند همی‌کشند نهان نور از بصیرت او
❈۵❈
ز آدمی چو بدزدی به کم قناعت کن که شح نفس قرین است با جبلت او
از او مدزد به جز گوهر زمانه بها اگر تو واقفی از لطف و از سریرت او
❈۶❈
که نیست قهر خدا را به جز ز دزد خسیس که سوی کاله فانی بود عزیمت او
دریغ شرح نگشت و ز شرح می‌ترسم که تیغ شرع برهنه‌ست در شریعت او
❈۷❈
گمان برد که مگر جرم او طمع بوده‌ست نه بلک خس طمعی بود آن جریمت او

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۲۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها