گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو که به گلزار تو رسد دل خسته به خار تو

❈۱❈
به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو که به گلزار تو رسد دل خسته به خار تو
گل و سوسن از آن تو همه گلشن از آن تو تلفش از خزان تو طربش از بهار تو
❈۲❈
ز زمین تا به آسمان همه گویان و خامشان چو دل و جان عاشقان به درون بی‌قرار تو
همه سوداپرست تو همه عالم به دست تو نفسی پست و مست تو نفسی در خمار تو
❈۳❈
همه زیر و زبر ز تو همگان بی‌خبر ز تو چه غریب است نظر به تو چه خوش است انتظار تو
چه کند سرو و باغ را چو نظر نیست زاغ را تو ز بلبل فغان شنو که وی است اختیار تو
❈۴❈
منم از کار مانده‌ای ز خریدار مانده‌ای به فراغت نظرکنان به سوی کار و بار تو
بگذارم ز بحر و پل بگریزم ز جزو و کل چه کنم من عذار گل که ندارد عذار تو
❈۵❈
چه کنم عمر مرده را تن و جان فسرده را دو سه روز شمرده را چو منم در شمار تو
چو دل و چشم و گوش‌ها ز تو نوشند نوش‌ها همه هر دم شکوفه‌ها شکفد در نثار تو
❈۶❈
پس از این جان که دارمش به خموشی سپارمش ز کجا خامشم هلد هوس جان سپار تو
به خموشی نهان شدن چو شکارم نتان شدن که شکار و شکاریان نجهند از شکار تو
❈۷❈
همه فربه ز بوی تو همه لاغر ز هجر تو همه شادی و گریه شان اثر و یادگار تو

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۲۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها