مولانا:شحنه عشق میکشد از دو جهان مصادره دیده و دل گرو کنم بهر چنان مصادره
❈۱❈
شحنه عشق میکشد از دو جهان مصادره
دیده و دل گرو کنم بهر چنان مصادره
از سبب مصادره شحنه عشق رهزند
پس بر عاشقان شود راحت جان مصادره
❈۲❈
داد جگر مصادره از خود لعل پارهها
جانب دیده پارهای رفت از آن مصادره
عشق شهی است چون قمر کیسه گشا و سیم بر
سیم بده به سیم بر نیست زیان مصادره
❈۳❈
هر چه برد مصادره از تن عاشقان گرو
بازرسد به کوی دل نورفشان مصادره
فصل بهار را ببین جمله به باغ وادهد
آنچ ز باغ برده بد ظلم خزان مصادره
❈۴❈
بخشش آفتاب بین بازدهد قماش مه
هر چه ز ماه میستد دور زمان مصادره
دیده و عقل و هوش را شب به مصادره برد
صبحدمی ندا کند بازستان مصادره
❈۵❈
نور سحر بریخته زنگیکان گریخته
گر چه شب آفتاب را کرد نهان مصادره
کامنت ها