گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ز بردابرد عشق او چو بشنید این دل پاره برآمد از وجود خویش و هر دو کون یک باره

❈۱❈
ز بردابرد عشق او چو بشنید این دل پاره برآمد از وجود خویش و هر دو کون یک باره
به بحر نیستی درشد همه هستی محقر شد به ناگه شعله‌ای برشد شگرف از جان خون خواره
❈۲❈
کجا اسراربین آمد دمی کز کبر و کین آمد حیاتی کز زمین آمد بود در بحر بیچاره
الا ای جان انسانی چو از اقلیم نقصانی به شب هنگام ظلمانی چو اختر باش سیاره
❈۳❈
چو از مردان مدد یابی یکی عیش ابد یابی سپاه بی‌عدد یابی به قهر نفس اماره
چو هستی را همی‌روبی سر هر نفس می‌کوبی بدید آید یکی خوبی نه رو باشد نه رخساره
❈۴❈
چه باشد صد قمر آن جا شود هر خاک زر آن جا به غیر دل مبر آن جا که آن جا هست دل پاره
زهی دربخش دریایی برای جان بینایی شمار ریگ هر جایی ز عشقش هست آواره
❈۵❈
خوشا مشکا که می‌بیزی به راه شمس تبریزی زهی باده که می‌ریزی برای جان میخواره

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۲۹۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

همایون
2018-03-07T04:32:14
درست است که عشق برترین معنی‌ در هستی‌ است ولی هنگامی این امر ثابت می‌‌شود که در هستی‌ عینیت یابد و عظمت شمس در این است که این رخداد عظیم را محقق کرده است و جلال دین بر این امر گواهی‌ می‌‌دهد که اگر کس دیگری گواه می‌‌بود، هیچ کدام از اینها نمی بود، پس در عرفان جلال دین عشق مهم است، شمس مهم است و جلال دین در آخر، ارکان اصلی‌ به حساب می‌‌آیند. در عرفان بر عکس علم، اگر چیزی یک بار روی دهد اثبات می‌‌شود و همیشه بر قرار است تا هنگامی که رخداد بزرگ تری روی نداده است که حقیقتی عظیم تر را بیاوردشمس و جلال دین حقیقت و بزرگی‌ انسان را به اثبات رساندند، اکنون انسان اگر چه ضعیف و ناقص است ولی می‌‌داند که در میان انسان‌ها مردانی یافت می‌‌شوند که بر این ضعف و نقص چیره شده اند و اگر به تعداد ریگ‌های بیابان انسان‌های سرگشته و بی‌ قرار باشند می‌‌توانند از این بزرگی‌ برخوردار گردنداین باور و فرهنگ در هیچ دین و آئینی تا کنون سابقه نداشته و ندارد