گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:کی باشد من با تو باده به گرو خورده تو برده و من مانده من خرقه گرو کرده

❈۱❈
کی باشد من با تو باده به گرو خورده تو برده و من مانده من خرقه گرو کرده
در می شده من غرقه چون ساغر و چون کوزه با یار درافتاده بی‌حاجب و بی‌پرده
❈۲❈
صد نوش تو نوشیده تشریف تو پوشیده صد جوش بجوشیده این عالم افسرده
از نور تو روشن دل چون ماه ز نور خور وز بوی گلت خوشدل چون روغن پرورده
❈۳❈
تا خود چه فسون گفتی با گل که شد او خندان تا خود چه جفا گفتی با خارک پژمرده
یک لحظه بخندانی یک لحظه بگریانی ای نادره صنعت‌ها در صنع درآورده
❈۴❈
عاقل ز تو نازارد زان روی که زشت آید ظلمت ز مه آشفته خاری ز گل آزرده
بس غصه رسول آمد از منعم و می‌گوید ده مرده شکر خوردی بگذار یکی مرده
❈۵❈
پس فکر چو بحر آمد حکمت مثل ماهی در فکر سخن زنده در گفت سخن مرده
نی فکر چو دام آمد دریا پس این دام است در دام کجا گنجد جز ماهی بشمرده
❈۶❈
پس دل چو بهشتی دان گفتار زبان دوزخ وین فکر چو اعرافی جای گنه و خرده

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۳۰۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

بابک
2020-02-03T16:29:13
اندیشیدن؛ اندیشیدن، دریای بیکرانست، و هر فکر و آموزه و مکتبی، ماهی در این دریاسـت. اندیـشیدن، روند به دام ا نداختن ماهیسـت، ولی دریا، بر ضد این بدام انداختن است، چون غنا و پهنای دریا، در هیچ دامی نمیگنجـد. در بدام انداختن افکار در اندیشیدن (در مکاتب فلسفی و در آموزهای دینی)، فقط می‌توان، افکارمعدودی را گرفت. تا زمانی که اندیشه در دریاست، آن اندیشه، زنده است، ولی به محضی که در دام گفته و صورت افتاد، میمیرد. شناختن حقیقی، شناختن اندیشه های مـواج، در شناوری در دریاسـت.