گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:دیدم رخ ترسا را با ما چو گل اشکفته هم خلوت و هم بی‌گه در دیر صفا رفته

❈۱❈
دیدم رخ ترسا را با ما چو گل اشکفته هم خلوت و هم بی‌گه در دیر صفا رفته
با آن مه بی‌نقصان سرمست شده رقصان دستی سر زلف او دستی می بگرفته
❈۲❈
در رسته بازاری هر جا بده اغیاری در جانش زده ناری آن خونی آشفته
و آن لعل چو بگشاید تا قند شکر خاید از عرش نثار آید بس گوهر ناسفته
❈۳❈
دل دزدد و بستاند وز سر دلت داند تا جمله فروخواند پنهانی ناگفته
از حسن پری زاده صد بی‌دل و دل داده در هر طرف افتاده هم یک یک و هم جفته
❈۴❈
نوری که از او تابد هر چشم که برتابد بیدار ابد یابد در کالبد خفته
از هفت فلک بیرون وز هر دو جهان افزون وین طرفه که آن بی‌چون اندر دل بنهفته
❈۵❈
از بهر چنین مشکل تبریز شده حاصل و اندر پی شمس الدین پای دل من کفته

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۳۱۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

بابک بامداد مهر
2019-09-26T08:34:45
نوری که ازاو تابد هرچشم که برتابدبیدار ابدیابد برکالبد خفتهبیداری وحیات ابدی دریافتن نور حق دردیدگان است.نور بصر رمزجاودانگیست.