مولانا:ای دل تو بگو هستم چون ماهی بر تابه کاستیزه همیگیرد او را مگر از لابه
❈۱❈
ای دل تو بگو هستم چون ماهی بر تابه
کاستیزه همیگیرد او را مگر از لابه
نی نی تو بنال ای دل زیرا که من مسکین
بیصورت او هستم چون صورت گرمابه
❈۲❈
شد خانه چو زندانم شب خواب نمیدانم
تا او نشود با من همخانه و همخوابه
حسن تو و عشق من در شهر شده شهره
برداشته هر مطرب آن بر دف و شبابه
❈۳❈
ای در هوست غرقه هم صوفی و هم خرقه
هم بنده بیچاره هم خواجه نسابه
کامنت ها