گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه ای بارخدا بر ما نرمش کن و رحمش ده

❈۱❈
آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه ای بارخدا بر ما نرمش کن و رحمش ده
روزی که نریزد خون رنجیش بدید آمد جز از جگر عاشق آن رنج نگردد به
❈۲❈
تیر نظرت دیدم جان گفت زهی دولت پرم چو کمان پرم من از کشش آن زه
من خاک دژم بودم در کتم عدم بودم آمد به سر گورم عشقت که هلا برجه
❈۳❈
از بانگ تو برجستم در عهد تو بنشستم ما را تو تعاهد کن سالار تویی در ده
بیخود بنشین پیشم بیخود کن و بی‌خویشم تا هیچ نیندیشم نی از که نی از مه
❈۴❈
بر نطع پیادستم من اسپ نمی‌خواهم من مات توام ای شه رخ بر رخ من برنه
ای یوسف عیسی دم با زر غم و بی‌زر غم پیش آر تو جام جم والله که تویی سرده
❈۵❈
زان می که از او سینه صافی است چو آیینه پیش آر و مده وعده بر شنبه و پنجشنبه

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۳۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

محسن خ
2016-06-27T11:49:47
تَعاهُد:1. با هم عهد بستن؛ پیمان بستن؛ هم‌عهد شدن.2. به کاری یا امری توجه و رسیدگی‌ کردن.نَطع:رقعه ٔ شطرنج، صفحه ٔ شطرنج، بساط شطرنجسرده:[ س َ دِه ْ ]1. ظاهراً مقامی چون مقام کدخدایی 2. سرحلقۀ می‌خوارگان؛ ساقی
محدث
2017-09-18T00:31:52
من اسپ نمی خواهم...رخ بر رخ من بر نه...بسیار زیبا...