مولانا:ای آنک تو را ما ز همه کون گزیده بگذاشته ما را تو و در خود نگریده
❈۱❈
ای آنک تو را ما ز همه کون گزیده
بگذاشته ما را تو و در خود نگریده
تو شرم نداری که تو را آینه ماییم
تو آینه ناقص کژشکل خریده
❈۲❈
ای بیخبر از خویش که از عکس دل تو
بر عارض جانها گل و گلزار دمیده
صد روح غلام تو تو هر دم چو کنیزک
آراسته خود را و به بازار دویده
❈۳❈
بر چرخ ز شادی جمال تو عروسی است
ای همچو کمان جان تو در غصه خمیده
صد خرمن نعمت جهت پیشکش تو
وز بهر یکی دانه در این دام پریده
❈۴❈
ای آنک شنیدی سخن عشق ببین عشق
کو حالت بشنیده و کو حالت دیده
در عشق همان کس که تو را دوش بیاراست
امشب تو به خلوتگه عشق آی جریده
❈۵❈
چون صبر بود از شه شمس الحق تبریز
ای آب حیات ابد از شاه چشیده
کامنت ها