مولانا:بیا دل بر دل پردرد من نه بیا رخ بر رخان زرد من نه
❈۱❈
بیا دل بر دل پردرد من نه
بیا رخ بر رخان زرد من نه
تویی خورشید وز تو گرم عالم
یکی تابش بر آه سرد من نه
❈۲❈
چو مهره توست مهر جمله دلها
بر این نطع هوای نرد من نه
بیار آن معجز هر مرد و زن را
به پیش دشمن نامرد من نه
❈۳❈
به هر شرطی که بنهی من مطیعم
ولیکن شرط من درخورد من نه
کلاه لطف خود با تارک من
برای بوش و بردابرد من نه
❈۴❈
از آن گردی که از دریا برآری
بیار آن گرد را بر گرد من نه
به هر باده نمیگردد سرم مست
به پیشم باده خوکرد من نه
❈۵❈
خمش ای ناطقه بسیارگویم
سخن را پیش شاه فرد من نه
کامنت ها