مولانا:پیغام زاهدان را کآمد بلای توبه با آن جمال و خوبی آخر چه جای توبه
❈۱❈
پیغام زاهدان را کآمد بلای توبه
با آن جمال و خوبی آخر چه جای توبه
هم زهد برشکسته هم توبه توبه کرده
چون هست عاشقان را کاری ورای توبه
❈۲❈
چون از جهان رمیدی در نور جان رسیدی
چون شمع سر بریدی بشکن تو پای توبه
شرط است بیقراری با آهوی تتاری
ترک خطا چو آمد ای بس خطای توبه
❈۳❈
در صید چون درآید بس جان که او رباید
یک تیر غمزه او صد خونبهای توبه
چون هر سحر خیالش بر عاشقان بتازد
گرد غبار اسبش صد توتیای توبه
❈۴❈
از باده لب او مخمور گشته جانها
و آن چشم پرخمارش داده سزای توبه
تا باغ عاشقان را سرسبز و تازه کردی
حسنت خراب کرده بام و سرای توبه
❈۵❈
ای توبه برگشاده بیشمس حق تبریز
روزی که ره نماید ای وای وای توبه
کامنت ها