گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شما اینجا هستید :

مولانا:چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را خون بارد این چشمان که تا بینم من آن گلزار را

چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را
خون بارد این چشمان که تا بینم من آن گلزار را
❈۱❈
خورشید چون افروزدم تا هجر کمتر سوزدم دل حیلتی آموزدم کز سر بگیرم کار را
ای عقل کل ذوفنون تعلیم فرما یک فسون کز وی بخیزد در درون رحمی نگارین یار را
❈۲❈
چون نور آن شمع چگل می‌درنیابد جان و دل کی داند آخر آب و گل دلخواه آن عیار را
جبریل با لطف و رشد عجل سمین را چون چشد این دام و دانه کی کشد عنقای خوش منقار را
❈۳❈
عنقا که یابد دام کس در پیش آن عنقامگس ای عنکبوت عقل بس تا کی تنی این تار را
کو آن مسیح خوش دمی بی‌واسطه مریم یمی کز وی دل ترسا همی پاره کند زنار را
❈۴❈
دجال غم چون آتشی گسترد ز آتش مفرشی کو عیسی خنجرکشی دجال بدکردار را
تن را سلامت‌ها ز تو جان را قیامت‌ها ز تو عیسی علامت‌ها ز تو وصل قیامت وار را
❈۵❈
ساغر ز غم در سر فتد چون سنگ در ساغر فتد آتش به خار اندرفتد چون گل نباشد خار را
ماندم ز عذرا وامقی چون من نبودم لایقی لیکن خمار عاشقی در سر دل خمار را
❈۶❈
شطرنج دولت شاه را صد جان به خرجش راه را صد که حمایل کاه را صد درد دردی خوار را
بینم به شه واصل شده می از خودی فاصل شده وز شاه جان حاصل شده جان‌ها در او دیوار را
❈۷❈
باشد که آن شاه حرون زان لطف از حدها برون منسوخ گرداند کنون آن رسم استغفار را
جانی که رو این سو کند با بایزید او خو کند یا در سنایی رو کند یا بو دهد عطار را
❈۸❈
مخدوم جان کز جام او سرمست شد ایام او گاهی که گویی نام او لازم شمر تکرار را
عالی خداوند شمس دین تبریز از او جان زمین پرنور چون عرش مکین کو رشک شد انوار را
❈۹❈
ای صد هزاران آفرین بر ساعت فرخترین کان ناطق روح الامین بگشاید آن اسرار را
در پاکی بی‌مهر و کین در بزم عشق او نشین در پرده منکر ببین آن پرده صدمسمار را

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۴

تصاویر

کامنت ها

رضا
2017-01-01T14:29:15
جانی که رو آن سو کند با بایزید او خو کندبه معنا درست تر می آید
امید مددی
2016-02-02T17:04:24
عجل سمین تلمیح است. این ترکیب درست به همین شکل در آیه 26 سوره ذاریات آمده ومعنای آن گوساله ی فربه می باشد. آنجا که فرشتگان آسمانی در لباس انسان بر ابراهیم نبی وارد می شوند و او برای پذیرایی بهترین خوراک قوم را که گوشت گوساله ی بریان شده بود عرضه می دارد لیکن مهمانان از آن نمی خورند. در این شعر هم منظور مولانا درست مانند همان آیه است که جبرییل بزرگوار و هدایت کننده هیچگاه سطح خود را با علایق دنیوی پایین نمی آورد و از آن گوساله ی بریان(کنایه) تناول نمی کند.
اناالحق
2016-01-13T17:15:53
با سلام و احترام-در بیت پنجم عجل سمین به چه معناست؟
ناشناس
2010-12-11T12:26:28
وز شاه جان حاصل شده جانها در و دیوار را به جای وز شاه جان حاصل شده جانها در او دیوار را---پاسخ: دوستان مصرع مورد اشاره با نسخ چاپی مقایسه کنند، درستش را به ما اطلاع دهند.
Nazanin
2020-12-29T17:16:12
آقای عباس ممکنه بفرمائید این غزل : پیر من و مراد من، شمس من و خدای من را در کدام دیوان پیدا کردید، من هر چه میگردم، پیدا نمیکنم.
آذر .خ معلم جغرافیا اراک
2021-03-03T19:12:14
اینجور که پیداست داستان مولانا و شمس داره وارد ژانر علمی تخیلی میشه .....اینقدر باورهای مولانا با مردم زمانه خودش متفاوت بوده که مجبور بوده از ترس طرد اجتماعی حرفهاشو به صورت شعر و با بیان سخت مطرح بکنه که مردم نفهمن
همایون
2018-11-09T02:25:54
بار‌ها جلال دین عرفان و فرهنگ خود را که با هم نشینی شمس بدست آورده است متفاوت با عرفان‌های دیگری معرفی می‌‌کند و بطور واضح بینش خود را و آموزه‌ها و راه و روش شمس را از آنچه پیش از آنها بوده است مجزا می‌‌کندو جانی را که با عرفان جلال دین آشناست متفاوت از جان‌های دیگر می‌‌داند و بدین گونه اختلاف را بنیادی و جانی می‌‌شمارد این اختلاف و تفاوت در حد بسیار بزرگی است شبیه تفاوت میان جان عنکبوت و سیمرغجانی که رو آن سو کند با بایزید او خو کند - یا در سنایی رو کند یا بو دهد عطار رادر پاکی بی‌مهر و کین در بزم عشق او نشین - در پرده منکر ببین آن پرده صدمسمار را
مهراب
2019-02-13T07:50:37
وز شاه جان حاصل شده جان ها در او دیوار رااشاره به حدیث کلمه لا اله الا الله حصنی و من دخل حصنی امن من عذابیکلمه لا اله الا الله قلعه محکم من است و هر که داخل این قلعه شود از عذاب من ایمن شود.امام رضا ع می فرمایند به شرطها و شروطها و انا من شروطها.شرط ورود به این قلعه رضاست ، آنهم رضای خداوند که رضای خداوند در گروی رضای اولیا و خلیفه های برحقش بر روی زمین است.همان 14 نور اهل بیت علیهم السلام.خداوند شاهی است که جانها را بوجود آورده و اگر آدمیان جان خود را در معرفت و عشق خداوند و قلعه لا اله الا الله وارد کنند دیواری محکم( حصن) پناهگاه آنها خواهد بود.