مولانا:آمد آمد نگار پوشیده صنم خوش عذار پوشیده
❈۱❈
آمد آمد نگار پوشیده
صنم خوش عذار پوشیده
داد از گلستان حسن و جمال
باغ را نوبهار پوشیده
❈۲❈
در زمین دل همه عشاق
رسته شد سبزه زار پوشیده
آن دم پرده سوز گرمش را
هر طرف گرمدار پوشیده
❈۳❈
همگنان اشک و خون روان کرده
خونشان در تغار پوشیده
بوی آن خون همیرسد به دماغ
همچو مشک تتار پوشیده
❈۴❈
تا از آن بو برند مشتاقان
سوی آن یار غار پوشیده
شمس تبریز صدقه جانت
بوسهای یا کنار پوشیده
کامنت ها