گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:من دوش دیدم سر دل اندر جمال دلبری سنگین دلی لعلین لبی ایمان فزایی کافری

❈۱❈
من دوش دیدم سر دل اندر جمال دلبری سنگین دلی لعلین لبی ایمان فزایی کافری
از جان و دل گوید کسی پیش چنان جانانه‌ای از سیم و زر گوید کسی پیش چنان سیمین بری
❈۲❈
لقمه شدی جمله جهان گر عشق را بودی دهان دربان شدی جان شهان گر عشق را بودی دری
من می‌شنیدم نام دل ای جان و دل از تو خجل ای مانده اندر آب و گل از عشق دلدل چون خری
❈۳❈
ای جان بیا گوهر بچین ای دل بیا خوبی ببین المستغاث ای مسلمین زین آفتی شور و شری
تن خود کی باشد تا بود فرش سواران غمش سر کیست تا او سر نهد پیش چنان شه سروری
❈۴❈
نک نوبهار آمد کز او سرسبز گردد عالمی چون یار من شیرین دمی چون لعل او حلواگری
هر دم به من گوید رخش داری چو من زیبارخی هر دم بدو گوید دلم داری چو بنده چاکری
❈۵❈
آمد بهار ای دوستان خیزید سوی بوستان اما بهار من تویی من ننگرم در دیگری
اشکوفه‌ها و میوه‌ها دارند غنج و شیوه‌ها ما در گلستان رخت روییده چون نیلوفری
❈۶❈
بلبل چو مطرب دف زنی برگ درختان کف زنی هر غنچه گوید چون منی باشد خوشی کشی تری
آمد بهار مهربان سرسبز و خوش دامن کشان تا باغ یابد زینتی تا مرغ یابد شهپری
❈۷❈
تا خلق از او حیران شود تا یار من پنهان شود تا جان ما را جان شود کوری هر کور و کری
آن جا که باشد شاه او بنده شود هر شاه خو آن جا که باشد ناز او هر دل شود سامندری
❈۸❈
مست و خرامان می‌رود در دل خیال یار من ماهی شریفی بی‌حدی شاهی کریمی بافری

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۴۳۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها