گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:بانکی عجب از آسمان در می‌رسد هر ساعتی می‌نشنود آن بانگ را الا که صاحب حالتی

❈۱❈
بانکی عجب از آسمان در می‌رسد هر ساعتی می‌نشنود آن بانگ را الا که صاحب حالتی
ای سر فروبرده چو خر زین آب و سبزه بس مچر یک لحظه‌ای بالا نگر تا بوک بینی آیتی
❈۲❈
ساقی در این آخرزمان بگشاد خم آسمان از روح او را لشکری وز راح او را رایتی
کو شیرمردی در جهان تا شیرگیر او شود شاه و فتی باید شدن تا باده نوشی یا فتی
❈۳❈
بیچاره گوش مشترک کو نشنود بانگ فلک بیچاره جان بی‌مزه کز حق ندارد راحتی
آخر چه باشد گر شبی از جان برآری یاربی بیرون جهی از گور تن و اندرروی در ساحتی
❈۴❈
از پا گشایی ریسمان تا برپری بر آسمان چون آسمان ایمن شوی از هر شکست و آفتی
از جان برآری یک سری ایمن ز شمشیر اجل باغی درآیی کاندر او نبود خزان را غارتی
❈۵❈
خامش کنم خامش کنم تا عشق گوید شرح خود شرحی خوشی جان پروری کان را نباشد غایتی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۴۴۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

م ر
2015-12-21T23:38:05
مولانا درغزلیات فوق جان فراموس شده راباوضوحی بیشتراز رخوت و بیگانگی به بیداری ورهایی ازروزمرگیها ووبیهودگیها فرامیخواند
بابک بامداد مهر
2022-01-18T21:51:25.4949901
آخرچه باشد گرشبی ازجان برآری یاربی ازگورتن بیرون جهی وندر روی درساحتی   شگفتا...کمی به بالا نگاه کن ای انسان