گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چون درشوی در باغ دل مانند گل خوش بو شوی چون برپری سوی فلک همچون ملک مه رو شوی

❈۱❈
چون درشوی در باغ دل مانند گل خوش بو شوی چون برپری سوی فلک همچون ملک مه رو شوی
گر همچو روغن سوزدت خود روشنی کردی همه سرخیل عشرت‌ها شوی گر چه ز غم چون مو شوی
❈۲❈
هم ملک و هم سلطان شوی هم خلد و هم رضوان شوی هم کفر و هم ایمان شوی هم شیر و هم آهو شوی
از جای در بی‌جا روی وز خویشتن تنها روی بی‌مرکب و بی‌پا روی چون آب اندر جو شوی
❈۳❈
چون جان و دل یکتا شوی پیدای ناپیدا شوی هم تلخ و هم حلوا شوی با طبع می همخو شوی
از طبع خشکی و تری همچون مسیحا برپری گرداب‌ها را بردری راهی کنی یک سو شوی
❈۴❈
شیرین کنی هر شور را حاضر کنی هر دور را پرده نباشی نور را گر چون فلک نه تو شوی
شه باش دولت ساخته مه باش رفعت یافته تا چند همچون فاخته جوینده و کوکو شوی
❈۵❈
خالی کنی سر از هوس گردی تو زنده بی‌نفس یاهو نگویی زان سپس چون غرقه یاهو شوی
هر خانه را روزن شوی هر باغ را گلشن شوی با من نباشی من شوی چون تو ز خود بی‌تو شوی
❈۶❈
سر در زمین چندین مکش سر را برآور شاد کش تا تازه و خندان و خوش چون شاخ شفتالو شوی
دیگر نخواهی روشنی از خویشتن گردی غنی چون شاه مسکین پروری چون ماه ظلمت جو شوی
❈۷❈
تو جان نخواهی جان دهی هر درد را درمان دهی مرهم نجویی زخم را خود زخم را دارو شوی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۴۴۴

تصاویر

کامنت ها

هادی بهار
2020-01-03T12:04:08
گر همچو روغن سوزدت خود روشنی "گردی" همهسر در زمین چندین مکش سر را برآور شاد "و" کشبه نقل از دکلمه دکتر سروش
شهاب
2019-04-11T15:51:24
من با خواندن این غزل بسیار بیشتر از قبل در برابر شگفتیه ذهن گرداننده و قوانینه خاصش شگفت زده شدم.ووووااااوووو
همایون
2018-10-24T23:08:30
جلال دین برای انسان خوی و خصلت خاصی‌ را معرفی‌ می‌‌کند که شایسته اوست زیرا پدیده‌ای مانند انسان وجود ندارد که زیبائی‌ها و شکوه در هستی‌ را ببیند و آن‌ها را به صورت معنی‌ در آورد و سپس این معنی‌‌ها را در وجود خود حس نماید و در گفتار و رفتار و صورت خود به هستی‌ در بیاورد، انسان اینگونه عصاره همه هستی‌ است و از خوب و بد هستی‌ شرابی می‌‌سازد و مستی خود را با مستی هستی‌ در می‌‌آمیزد و پا به پای آن و هم طراز آن هستی‌ داری می‌‌کنداین غزل معجزه معنی‌‌ها را نشان می‌‌دهد، بدون معنی‌، این ارتباط با هستی‌ ممکن نیست، این معنی‌ شاه است که می‌‌تواند هر کسی‌ را به شاهی‌ برساند همان گونه که وقتی به باغ داخل می‌‌شوی خوی و شادابی باغ را می‌‌گیری، همین طور معنی‌ ماه و معنی‌ خورشید انسان را ماه و خورشید می‌‌کند، معنی‌‌ها هستند که درون انسان را چون کاخی با شکوه در می‌‌آورند که می‌‌تواند بر همه جهان سروری و شاهی‌ کند
امید
2019-02-16T04:36:03
جناب همایون چقدر زیبا غزل را باز نموده‌اید. سپاسگزارم.