گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای داده جان را لطف تو خوشتر ز مستی حالتی خوشتر ز مستی ابد بی‌باده و بی‌آلتی

❈۱❈
ای داده جان را لطف تو خوشتر ز مستی حالتی خوشتر ز مستی ابد بی‌باده و بی‌آلتی
یک ساعتی تشریف ده جان را چنان تلطیف ده آن ساعتی پاک از کی و تا کی عجایب ساعتی
❈۲❈
شاهنشه یغماییی کز دولت یغمای تو یاغی به شادی منتظر تا کی کنی تو غارتی
جان چون نداند نقش خود یا عالم جان بخش خود پا می نداند کفش خود کان لایق است و بابتی
❈۳❈
پا را ز کفش دیگری هر لحظه تنگی و شری وز کفش خود شد خوشتری پا را در آن جا راحتی
جان نیز داند جفت خود وز غیب داند نیک و بد کز غیب هر جان را بود درخورد هر جان ساحتی
جانی که او را هست آن محبوس از آن شد در جهان
چون نیست او را این زمان از بهر آن دم طاقتی
❈۴❈
چون شاه زاده طفل بد پس مخزنش بر قفل بد خلعت نهاده بهر او تا برکشد او قامتی
تو قفل دل را باز کن قصد خزینه راز کن در مشکلات دو جهان نبود سؤالت حاجتی
❈۵❈
خمخانه مردان دل است وز وی چه مستی حاصل است طفلی و پایت در گل است پس صبر کن تا غایتی
تا غایتی کز گوشه‌ای دولت برآرد جوشه‌ای از دور گردی خاسته تابان شده یک رایتی
❈۶❈
بنوشته بر رایت که این نقش خداوند شمس دین از مفخر تبریز و چین اندر بصیرت آیتی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۴۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

جان
2016-07-21T16:34:17
پا می نداند کفش خود کان لایق است و بابتیدر این مصرع با توجه به مفهوم پاپتی درست است که بابتی درج شده
پاشا
2017-07-12T17:50:14
همان بابتی درست است.«بابتی» یعنی لایق و شایسته.رجوع کنید فرهنگ لغات