مولانا:من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری و اکنون همیخواهم ز تو کز گفت خویشم واخری
من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری
و اکنون همیخواهم ز تو کز گفت خویشم واخری
و اکنون همیخواهم ز تو کز گفت خویشم واخری
❈۱❈
بتها تراشیدم بسی بهر فریب هر کسی
مست خلیلم من کنون سیر آمدم از آزری
آمد بتی بیرنگ و بو دستم معطل شد بدو
استاد دیگر را بجو بهر دکان بتگری
❈۲❈
دکان ز خود پرداختم انگازها انداختم
قدر جنون بشناختم ز اندیشهها گشتم بری
گر صورتی آید به دل گویم برون رو ای مضل
ترکیب او ویران کنم گر او نماید لمتری
❈۳❈
کی درخور لیلی بود آن کس کز او مجنون شود
پای علم آن کس بود کو راست جانی آن سری
کامنت ها