گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:دریوزه‌ای دارم ز تو در اقتضای آشتی دی نکته‌ای فرموده‌ای جان را برای آشتی

❈۱❈
دریوزه‌ای دارم ز تو در اقتضای آشتی دی نکته‌ای فرموده‌ای جان را برای آشتی
جان را نشاط و دمدمه جمله مهماتش همه کاری نمی‌بینم دگر الا نوای آشتی
❈۲❈
جان خشم گیرد با کسی گردد جهانش محبسی جان را فتد یا رب عجب با جسم رای آشتی
با غیر اگر خشمین شوی گیری سر خویش و روی سر با تو چون خشمین شود آن گاه وای آشتی
❈۳❈
گر دستبوس وصل تو یابد دلم در جست و جو بس بوسه‌ها که دل دهد بر خاک پای آشتی
هر نیکوی که تن کند از لطف داد جان بود من هر سخا که کرده‌ام بود آن سخای آشتی
❈۴❈
چون ابر دی گریان شدم وز برگ و بر عریان شدم خواهم که ناگه درغژم خوش در قبای آشتی
سلطان و شاهنشه شوم اجری فرست مه شوم نیکولقا آنگه شود کید لقای آشتی
❈۵❈
ای جان صد باغ و چمن تشریف ده سوی وطن هر چند بدرایی من نگذاشت جای آشتی
از نوبهار لم یکن این باد را تلطیف کن تا بی‌بخار غم شود از تو فضای آشتی
❈۶❈
آلایش ما چیست خود با بحر جان و جر و مد یا کبر و شیطانی ما با کبریای آشتی
خاموش کن ای بی‌ادب چیزی مگو در زیر لب تا بی‌ریا باشد طلب اندر دعای آشتی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۴۵۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

سعید فکار
2016-05-18T11:20:05
درخواست مولانا نه از جنس دنیوی بلکه از عالم مثل وعالم غیب است من مولانا درگیراگیر جسم وروح به یکباره در ساغر تن شراب بیخودی میریزد تا انگاره روح صیقل ابدی یابد که درد تنهایی از وصال بالهای او را نسوزاند