گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:عارف گوینده اگر تا سحر صبر کنی از جهت خسته دلان جان و نگهبان منی

❈۱❈
عارف گوینده اگر تا سحر صبر کنی از جهت خسته دلان جان و نگهبان منی
همچو علی در صف خود سر نبری از کف خود بولهب وسوسه را تا نکنی راه زنی
❈۲❈
راه زنان را بزنی تا که حقت نام نهد غازی من حاجی من گر چه به تن در وطنی
ساقی جام ازلی مایه قند و عسلی بارگه جان و دلی گنجگه بوالحسنی
❈۳❈
جنبش پر ملکی مطلع بام فلکی جمع صفا را نمکی شمع خدا را لگنی
باده دهی مست کنی جمله حریفان مرا عربده شان یاد دهی یا منشان درفکنی
❈۴❈
از یک سوراخ تو را مار دوباره نگزد گر نری و پاکدلی مؤمنی و مؤتمنی
خامش باش ای دل من نام مرا هیچ مگو نام کسی گو که از او چون گل تر خوش دهنی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۴۵۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

مجید
2020-09-24T17:50:25
اینجا معلوم میشه کسایی که زیر شعرهای دیگه مولانا حاشیه های رشنفکرانه می نویسند شعرهای مولانا رو فقط ار روی آهنگ ها می شناسند و هیچ کدومشون کتاب دیوان شمس رو نخوندند...!!؟
امیر
2017-09-03T19:29:15
تا به سحر صبر کنی