مولانا:طوطی و طوطی بچهای قند به صد ناز خوری از شکرستان ازل آمدهای بازپری
❈۱❈
طوطی و طوطی بچهای قند به صد ناز خوری
از شکرستان ازل آمدهای بازپری
قند تو فرخنده بود خاصه که در خنده بود
بزم ز آغاز نهم چون تو به آغاز دری
❈۲❈
ای طربستان ابد ای شکرستان احد
هم طرب اندر طربی هم شکر اندر شکری
یوسف اندر تتقی یا اسدی بر افقی
یا قمر اندر قمر اندر قمر اندر قمری
❈۳❈
ساقی این میکدهای نوبت عشرت زدهای
تا همه را مست کنی خرقه مستان ببری
مست شدم مست ولی اندککی باخبرم
زین خبرم بازرهان ای که ز من باخبری
❈۴❈
پیشتر آ پیش که آن شعشعه چهره تو
مینهلد تا نگرم که ملکی یا بشری
رقص کنان هر قدحی نعره زنان وافرحی
شیشه گران شیشه شکن مانده از شیشه گری
❈۵❈
جام طرب عام شده عقل و سرانجام شده
از کف حق جام بری به که سرانجام بری
سر ز خرد تافتهام عقل دگر یافتهام
عقل جهان یک سری و عقل نهانی دوسری
❈۶❈
راهب آفاق شدم با همگان عاق شدم
از همگان میببرم تا که تو از من نبری
با غمت آموختهام چشم ز خود دوختهام
در جز تو چون نگرد آنک تو در وی نگری
❈۷❈
داد ده ای عشق مرا وز در انصاف درآ
چون ابدا آن توام نی قنقم رهگذری
من به تو مانم فلکا ساکنم و زیر و زبر
ز آنک مقیمی به نظر روز و شب اندر سفری
❈۸❈
ناظر آنی که تو را دارد منظور جهان
حاضر آنی که از او در سفر و در حضری
کامنت ها