گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی عشق پرست ای پسر باد هواست مابقی

❈۱❈
جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی عشق پرست ای پسر باد هواست مابقی
از می عشق سرخوشم آتش عشق مفرشم پای بنه در آتشم چند از این منافقی
❈۲❈
از سوی چرخ تا زمین سلسله‌ای است آتشین سلسله را بگیر اگر در ره خود محققی
عشق مپرس چون بود عشق یکی جنون بود سلسله را زبون بود نی به طریق احمقی
❈۳❈
عشق پرست ای پسر عشق خوش است ای پسر رو که به جان صادقان صاف و لطیف و صادقی
راه تو چون فنا بود خصم تو را کجا بود طاقت تو که را بود کآتش تیز مطلقی
❈۴❈
جان مرا تو بنده کن عیش مرا تو زنده کن مست کن و بیافرین بازنمای خالقی
یک نفسی خموش کن در خمشی خروش کن وقت سخن تو خامشی در خمشی تو ناطقی
❈۵❈
بی‌دل و جان سخنوری شیوه گاو سامری راست نباشد ای پسر راست برو که حاذقی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۴۷۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

نگار
2015-12-06T20:57:51
با سلام خدمت شما لطفا معنی این بیت از این غزل زیبا رو بهم بگین ممنون جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی عشق پرست ای پسر باد هواست مابقی.
reza
2013-03-25T16:47:46
شاهکار هست این شعر
بیگانه
2019-09-18T17:16:16
طاقت تو که را بود کآتش تیز مطلقی!!... عالی! چه غزل قوی ای بود.
همایون
2017-11-16T00:39:31
بار‌ها جلال دین عشق را به پر پرواز تشبیه میکندر‌ه آسمان درون است پر عشق را بجنبان پر عشق چون قوی شد غم نردبان نمانداینجا می‌گوید وقتی پر عشق داری همه چیز چون هوای پرواز برای تو میشود چون پرواز به هوا نیاز درد همچنین عشق مانند آتش است که همه چیز را می‌‌سوزند و از جنس آتش می‌‌کند یعنی‌ از جنس خودش با عاشقان که بشینی عاشق می‌‌شوی می‌‌گوید از من دوری و نفاق نکن زیرا ما با هم می‌‌توانیم دائما بیافرینیم عاشقان و صادقان همیشه معنی‌ نو می‌‌آفرینند و جهان را نو می‌کنند و خرم
همایون
2019-01-23T01:04:59
آنچه در این غزل مورد تاکید بسیار قرار گرفته است که باید به آن توجه فراوان داشت صداقت است، صداقت و راستی‌، هیزم آتش عشق است، و بر عکس نفاق و ریا و ترفند و دورویی و دروغ، کار کسانی است که از عشق بویی نبرده ا‌ند و به دنبال هوی و منافع خود و فریب خلق هستند و هر لحظه نقشی وباوری دیگر پیدا می‌‌کنند در حالیکه آنکس که عاشق است همیشه اسیر و در بند راستی‌ و صداقت خود است که این بند بسیار گرانبهایی است بر عکس بند حماقت که سلسله‌ای پست و گمراه کننده است سامری نمونه انسان حقه بازی است که از دانش زرگری و مجسمه سازی خود گوساله‌ای می‌‌سازد که وقتی باد در آن می‌‌پیچد صدای گاو می‌‌دهد و مردم را می‌‌فریبد، انسان غیر عاشق وقتی کسی‌ حرف می‌‌زند او هم به خروش در می‌‌آید و حرف را با حرف و عمل را با عکس العمل پاسخ می‌‌دهد در حالیکه عاشق وقتی خاموش است درون او پر از سخن می‌‌شود که از صداقت او می‌‌جوشد و وقتی حرفی‌ میزند درون او خاموشی است و هیچ غرض و کینه‌ای کار نمی کند نه آنکه حرف می‌‌زند تا پاسخ کسی‌ را بدهد، بلکه حرف می‌‌زند چون سخن نویی برای گفتن دارداساسا سخن وقتی از روی صداقت است نو است و وقتی سخن نو بناشد و تکرار سخن دیگری باشد از جنس صداقت و راستی‌ نیست و هدف بازاریابی دارداز اینرو صداقت کار آسانی نیست، برای همین است که می‌‌گوید جانم فدای عاشق‌ها که زنجیری گرم و آتشین آن‌ها را از آسمان به زمین وصل می‌‌کند و باید آنها را جست وبدور آنان حلقه زد و نشان آن این است که حرف تکراری نمی زنند و دکان باز نکرده ا‌ند تا سخنان تکراری بفروشند جلال دین خود را از این جنس می‌‌داند و این آتش را مفرش خود می‌‌داند و راه فنا را می‌‌پیماید یعنی‌ حرف‌ها را ضبط نمی کند و تکرار نمی کند چون سخن تازه و نو هر لحظه از آسمان به او راه می‌‌یابد چون شعله‌های آتش که هر یک نو به نو از دل آتش بیرون می‌‌آیند
مهدی
2018-03-24T07:18:28
با سلاممعنای بیت آخر ، اونجا که از گاو سامری میگه ، بفرماید ممنون میشمچه برداشتی از این بیت به نظر با نظر مولانا نزدیکتره؟متشکرم
شیرین
2018-02-14T19:37:07
برنامه 324 گنج حضور در خصوص این غزل توضیحات خوبی آقای شهبازی دارند. لینک پیوند به وبگاه بیرونی/