گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:هست به خطه عدم شور و غبار و غارتی آتش عشق درزده تا نبود عمارتی

❈۱❈
هست به خطه عدم شور و غبار و غارتی آتش عشق درزده تا نبود عمارتی
ز آنک عمارت ار بود سایه کند وجود را سایه ز آفتاب او کی نگرد شرارتی
❈۲❈
روح که سایگی بود سرد و ملول و بی‌طرب منتظرک نشسته او تا که رسد بشارتی
جان که در آفتاب شد هر گنهی که او کند برق زد از گناه او هر طرفی کفارتی
❈۳❈
شعله آفتاب را بر که و بر زمین است رنگ نیست بدید در هوا از لطف و طهارتی
جان به مثال ذره‌ها رقص کنان در آفتاب نورپذیریش نگر لعل وش و مهارتی
❈۴❈
جان چو سنگ می‌دهد جان چو لعل می‌خرد رقص کنان ترانه زن گشته که خوش تجارتی
قرص فلک درآید و روی به گوش جان‌ها سر ازل بگویدش بی‌سخن و عبارتی
❈۵❈
آنک به هر دمی نهان شعله زند به روح بر آن دل و زهره کو کز آن دم بزند اشارتی
محرم حق شمس دین ای تبریز را تو شه کشته عشق خویش را شاه ازل زیارتی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۴۸۷

تصاویر

کامنت ها