گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:دل آتش پرست من که در آتش چو گوگردی به ساقی گو که زود آخر هم از اول قدح دردی

❈۱❈
دل آتش پرست من که در آتش چو گوگردی به ساقی گو که زود آخر هم از اول قدح دردی
بیا ای ساقی لب گز تو خامان را بدان می‌پز زهی بستان و باغ و رز کز آن انگور افشردی
❈۲❈
نشان بدهم که کس ندهد نشان این است ای خوش قد که آن شب بردیم بیخود بدان مه روم بسپردی
تو عقلا یاد می‌داری که شاه عقلم از یاری چو داد آن باده ناری به اول دم فرومردی
❈۳❈
دو طشت آورد آن دلبر یکی ز آتش یکی پرزر چو زر گیری بود آذر ور آتش برزنی بردی
ببین ساقی سرکش را بکش آن آتش خوش را چه دانی قدر آتش را که آن جا کودک خردی
❈۴❈
ز آتش شاد برخیزی ز شمس الدین تبریزی ور اندر زر تو بگریزی مثال زر بیفسردی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۵۲۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

صوفی مولانا
2018-12-21T14:25:57
سلام دوستان این این غزل مولانای جان اشاره داره به داستان موسی کلیم الله که فرعون که دو طشت مقابلش قرار میده تا اون امتحان کنه دو طشت آورد آن دلبر یکی ز آتش یکی پرزرچو زر گیری بود آذر ور آتش برزنی بردیموسی آتش گرفت و از دام رست آتش نماد عرفان و زر نماد من ذهنی و نفس پرستی و مادیت عقل ، عقل هرچقدر هم که چاره جوئی کنه چون من ذهنی تصمیم گیرنده اشتباه میکنه و ما باید در لحظه باشیم تا آتش ما را در بر بگیرد ز آتش شاد برخیزی ز شمس الدین تبریزیور اندر زر تو بگریزی مثال زر بیفسردیاستاد عرفان همون آتش اگر ما از سوز آتش قرار نکنیم قطعا به بیداری میرسیم اما اگر غرق دنیا شیم همیشه افسرده هستیم من ذهنی وقتی در آتش شناخت به سوزه ققنوس بیداری بر خواهد خواست