گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چند نهان داری آن خنده را آن مه تابنده فرخنده را

❈۱❈
چند نهان داری آن خنده را آن مه تابنده فرخنده را
بنده کند روی تو صد شاه را شاه کند خنده تو بنده را
❈۲❈
خنده بیاموز گل سرخ را جلوه کن آن دولت پاینده را
بسته بدانست در آسمان تا بکشد چون تو گشاینده را
❈۳❈
دیده قطار شترهای مست منتظرانند کشاننده را
زلف برافشان و در آن حلقه کش حلق دو صد حلقه رباینده را
❈۴❈
روز وصالست و صنم حاضرست هیچ مپا مدت آینده را
عاشق زخمست دف سخت رو میل لبست آن نی نالنده را
❈۵❈
بر رخ دف چند طپانچه بزن دم ده آن نای سگالنده را
ور به طمع ناله برآرد رباب خوش بگشا آن کف بخشنده را
❈۶❈
عیب مکن گر غزل ابتر بماند نیست وفا خاطر پرنده را

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۵۳

تصاویر

کامنت ها

همایون
2018-10-19T02:27:31
آفرینش در این غزل معنی‌ نویی پیدا می‌‌کند و خاطر پرنده معنی‌‌های نو شکار می‌‌کند، انسان در آفرینش هم نقش آفریده را دارد و هم آفریننده، گویی آفرینش وقتی با انسان در می‌‌آمیزد معنی‌ حقیقی‌ خود را پیدا می‌‌کند همانگونه که همه معنی‌‌ها با انسان به هستی‌ می‌‌آیند و آن را شکل می‌‌دهند همان طور که ساز را و موسیقی را انسان می‌‌سازد و خنده را انسان به هستی‌ می‌‌بخشد و شاهی‌ و ماهی‌ و وصل و زیبائی را انسان به هستی‌ در می‌‌آورد، با بودن انسان گذشته و آینده به هم پیوند می‌‌خورد و حال و وصال به حقیقت در می‌‌آید، گویی همه چیز در انتظار انسان است و هستی‌ با انسان موجود می‌‌شود و در‌های آسمان با انسان گشوده و راز‌ها با انسان به هستی‌ آورده می‌‌شود، به عمد غزل را ابتر می‌‌نامد چون می‌‌خواهد عنان کار را به انسان بسپارد و بگویدخوش ز عدم پای نهادی برونشعله فکن دود پراکنده را
نادر..
2018-05-13T13:15:37
خنده بیاموز گل سرخ را...