گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی بسی اشتر بجست از هر سوی کرد بیابانی

❈۱❈
شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی بسی اشتر بجست از هر سوی کرد بیابانی
چو اشتر را ندید از غم بخفت اندر کنار ره دلش از حسرت اشتر میان صد پریشانی
❈۲❈
در آخر چون درآمد شب بجست از خواب و دل پرغم برآمد گوی مه تابان ز روی چرخ چوگانی
به نور مه بدید اشتر میان راه استاده ز شادی آمدش گریه به سان ابر نیسانی
❈۳❈
رخ اندر ماه روشن کرد و گفتا چون دهم شرحت که هم خوبی و نیکویی و هم زیبا و تابانی
خداوندا در این منزل برافروز از کرم نوری که تا گم کرده خود را بیابد عقل انسانی
❈۴❈
شب قدر است در جانب چرا قدرش نمی‌دانی تو را می‌شورد او هر دم چرا او را نشورانی
تو را دیوانه کرده‌ست او قرار جانت برده‌ست او
غم جان تو خورده‌ست او چرا در جانش ننشانی
چو او آب است و تو جویی چرا خود را نمی‌جویی
چو او مشک است و تو بویی چرا خود را نیفشانی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۵۴۴

تصاویر

کامنت ها

سپیدار
2015-01-15T11:58:20
شب قدر است در جانتفروزانفر چاپ نهم
بهرام نامدار علی‌آبادی
2021-05-03T22:16:11
بیت هفتم مصرع اول اشتباه تایپی دارد :شب قدر است در جانت ...درست می‌باشدکه : شب قدر است در جانب ...نوشته شده است و نادرست است