گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی چستی کن و ترکی کن نی نرمی و تاجیکی

❈۱❈
یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی چستی کن و ترکی کن نی نرمی و تاجیکی
داریم سری کان سر بی‌تن بزید چون مه گر گردن ما دارد در عشق تو باریکی
❈۲❈
شاهیم نه سه روزه لعلیم نه پیروزه عشقیم نه سردستی مستیم نه از سیکی
من بنده خوبانم هر چند بدم گویند با زشت نیامیزم هر چند کند نیکی
❈۳❈
عشاق بسی دارد من از حسد ایشان بیگانه همی‌باشم از غایت نزدیکی
روپوش کند او هم با محرم و نامحرم گویند فلان بنده گوید که عجب کی کی
❈۴❈
طفلی است سخن گفتن مردی است خمش کردن تو رستم چالاکی نی کودک چالیکی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۵۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com
2018-09-27T06:19:26
یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی «دیوان شمس»『1』باغ ، سرد بود و ناامن . قرمزیِ غروب بویِ ماندگی می داد و رنگِ آبیِ پنجره ها پریده بود . و توت بود که پشتِ توت ، رویِ زمین ریخته شده بود . و هوا از دَم ، بویِ دلهره می داد . و کلاغ بود که به کلاغِ دیگر می خورد و سیاهی بود که به سیاهیِ دیگر دُم گِره می زد . به خیالم پوستِ درختان در یک خُنَکایِ موذی با هم پچ پچ می کردند . کسی چه می دانست دلم تنگِ یک زمزمه و تنگِ سپیدی هایِ بی لکِ یک ابر است ، اما شروع هایِ لِه شده روی هم تَلنبار شده بودند . کسی چه می دانست که چرا شب ، لَق لَق کُنان به آغوشِ مَترسک ها پناه بُرده است ؟کسی چه می دانست که چرا خاک ، پهلو به پهلویِ جوانه ها غریب و بی صدا مُرده است ؟خمیازه هایِ هرزه روی طاقچه ها رشد کرده بودند و دیوان حافظ ، تنها نیم خورده یِ موریانه ها بود . روسریِ سپیدِ مادربزرگ ها را باد بُرده بود بی آن که از حُرمتِ گیسوان سپیدترشان حکایتی به گوشِ عالَم رسانده باشد .سکوتِ تنها آلونکِ باغ کِرم انداخته بود و لاشه هایِ خاموشی ، خاکِ دفن را مُدام پس می زد .احمد آذرکمان ـ 4 مهر 1397