مولانا:پیش کش آن شاه شکرخانه را آن گهر روشن دردانه را
❈۱❈
پیش کش آن شاه شکرخانه را
آن گهر روشن دردانه را
آن شه فرخ رخ بیمثل را
آن مه دریادل جانانه را
❈۲❈
روح دهد مرده پوسیده را
مهر دهد سینه بیگانه را
دامن هر خار پر از گل کند
عقل دهد کله دیوانه را
❈۳❈
در خرد طفل دوروزه نهد
آنچ نباشد دل فرزانه را
طفل کی باشد تو مگر منکری
عربده استن حنانه را
❈۴❈
مست شوی و شه مستان شوی
چونک بگرداند پیمانه را
بیخودم و مست و پراکنده مغز
ور نه نکو گویم افسانه را
❈۵❈
با همه بشنو که بباید شنود
قصه شیرین غریبانه را
بشکند آن روی دل ماه را
بشکند آن زلف دو صد شانه را
❈۶❈
قصه آن چشم کی یارد گزارد
ساحر ساحرکش فتانه را
بیند چشمش که چه خواهد شدن
تا ابد او بیند پیشانه را
❈۷❈
راز مگو رو عجمی ساز خویش
یاد کن آن خواجه علیانه را
کامنت ها