گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:نظاره چه می‌آیی در حلقه بیداری گر سینه نپوشانی تیری بخوری کاری

❈۱❈
نظاره چه می‌آیی در حلقه بیداری گر سینه نپوشانی تیری بخوری کاری
در حلقه سر اندرکن دل را تو قویتر کن شاهی است تو باور کن بر کرسی جباری
❈۲❈
تا بازرهی زان دم تا مست شوی هر دم گاهی ز لب لعلش گاهی ز می ناری
بگشای دهانت را خاشاک مجو در می خاشاک کجا باشد در ساغر هشیاری
❈۳❈
ای خواجه چرا جویی دلداری از آن جانان بس نیست رخ خوبش دلجویی و دلداری
دی نامه او خواندم در قصه بی‌خویشی بنوشتم از عالم صد نامه بیزاری
❈۴❈
نقش تو چو نقش من رخ بر رخ خود کرده‌ست با ما غم دل گویی یا قصه جان آری
من با صنم معنی تن جامه برون کردم چون عشق بزد آتش در پرده ستاری
❈۵❈
در رنگ رخم عشقش چون عکس جمالش دید افتاد به پایم عشق در عذر گنه کاری
شمس الحق تبریزی آیی و نبینندت زیرا که چو جان آیی بی‌رنگ صباواری

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۵۹۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

نادر..
2019-01-28T16:26:18
من با صنم معنی تن جامه برون کردم..