گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای بر سر هر سنگی از لعل لبت نوری وز شورش زلف تو در هر طرفی سوری

❈۱❈
ای بر سر هر سنگی از لعل لبت نوری وز شورش زلف تو در هر طرفی سوری
در حسن بهشت تو در زیر درختانت هر سوی یکی ساقی هر سوی یکی حوری
❈۲❈
از عشق شراب تو هر سوی یکی جانی محبوس یکی خنبی چون شیره انگوری
هر صبح ز عشق تو این عقل شود شیدا بر بام دماغ آید بنوازد طنبوری
❈۳❈
ای شادی آن شهری کش عشق بود سلطان هر کوی بود بزمی هر خانه بود سوری
بگذشتم بر دیری پیش آمد قسیسی می‌زد به در وحدت از عشق تو ناقوری
❈۴❈
ادریس شد از درسش هر جا که بد ابلیسی در صحبت آن کافر شب گشته چون کافوری
گفتم ز کی داری این گفتا ز یکی شاهی هم عاشق و معشوقی هم ناصر و منصوری
❈۵❈
یک شاه شکرریزی شمس الحق تبریزی جان پرور هر خویشی شور و شر هر دوری

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۶۰۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

حاتم کرمانشاهی
2017-09-24T21:21:15
از عشق شراب تو هر سوی یکی جانیمحبوس یکی خنبی چون شیره انگوریمولوی جان را مانند یک شراب می بیند که در خمره ی تن محبوس شده است.شمس تبریزی میگوید: «از مولانا به یادگار دارم ... که می گفت: خلایق همچو اعداد انگورند، عدد از روی صورت است چون بیفشاری در کاسه، آنجا هیچ عدد هست؟ این سخن هر که را معامله شود کار او تمام است.»(خُمی از شراب ربانی، محمد علی موحد، چاپ 1375)