گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای بر سر و پا گشته داری سر حیرانی با حلقه عشاقان رو بر در حیرانی

❈۱❈
ای بر سر و پا گشته داری سر حیرانی با حلقه عشاقان رو بر در حیرانی
در زلف چو چوگانت غلطیده بسی جان‌ها وز بهر چنان مشکی جان عنبر حیرانی
❈۲❈
از کون حذر کردم وز خویش گذر کردم در شاه نظر کردم من چاکر حیرانی
من یوسف دلخواهم چاه زنخت خواهم هم مؤمن این راهم هم کافر حیرانی
❈۳❈
هم باده آن مستم هم بسته آن شستم تا چست برون جستم از چنبر حیرانی
ای عقل شده مهتر ای گشته دلت مرمر آخر تو یکی بنگر در دلبر حیرانی
❈۴❈
ور نه بستیزم من در کار تو خیزم من خون تو بریزم من از خنجر حیرانی
از دولت مخدومی شمس الحق تبریزی هم فربه عشقم من هم لاغر حیرانی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۶۰۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

همایون
2022-12-14T22:17:02.9265473
غزل حیرانی نخستین ویژگی انسان، حیرانی است احساس شگفتی، بودن انسان را رقم میزند این احساس در حیوان تا حد ترس و گرسنگی فراتر نمیرود  در انسان اما این شگفتی هرگز حد و مرز نمی شناسد و بسیار بالاتر از عشق می پرد و عشق سایه آن بر روی زمین است جلال دّین حیرانی را دلبر عقل می نامد و عقل را به تماشای دلبرش فرا میخواند مستی هنر انسان است در برون جستن و بکار گرفتن حیرانی و پرواز با بال حیرانی