مولانا:یا ساقی شرف بشراباتک زندی فالراح مع الروح من افضالک عندی
❈۱❈
یا ساقی شرف بشراباتک زندی
فالراح مع الروح من افضالک عندی
برخیز که شورید خرابات افندی
مستان نگر و نقل و شرابات افندی
❈۲❈
هر مست درآویخته با مست ز مستی
گردان شده ساقی به مساقات افندی
یک موی نمیگنجد در حلقه مستان
جز رقص و هیاهوی و مراعات افندی
❈۳❈
بسم الله ساقی ولی نعمت برخیز
تا جان بدهیمت به مکافات افندی
در هر دو جهان است و نبودهست و نباشد
جز دیدن روی تو کرامات افندی
❈۴❈
چون تنگ شکر میر خرابات درآمد
یا رب چه لطیف است ملاقات افندی
میخندد و میگوید من خفته بدم مست
هیهای شنیدم من و هیهات افندی
❈۵❈
زان خنده و زان گفتن و زان شیوه شیرین
صد غلغله در سقف سماوات افندی
خورشید ز برق رخ تو چشم ببندد
کافزون ز زجاجهست و ز مشکات افندی
❈۶❈
در خانه خمار و خرابات کی دیدهست
معراج و تجلی و مقامات افندی
با مست خرابات خدا تا بنپیچی
تا وا ننماید همه رگهات افندی
❈۷❈
در خانه دل کژ مکن آن چانه به افسوس
کامروز عیان است خفیات افندی
روزی که روم جانب دریای معانی
یاد آیدت این جمله مقالات افندی
❈۸❈
شاد آمدی ای کان شکر عیب مفرما
گر بوسه دهد بنده بر آن پات افندی
واجب کند ای دوست که آرم به صد اخلاص
در سایه زلف تو مناجات افندی
❈۹❈
از مصحف آن روی چو ماه تو بخوانیم
سوره قصص و نادره آیات افندی
مستیم ز جام تو و زان نرگس مخمور
رستیم به شاهیت ز شهمات افندی
❈۱۰❈
عالم همه پرغصه و آن نرگس مخمور
فارغ ز بدایات و نهایات افندی
چون سایه فناییم به خورشید جمالت
ایمن شده از جمله آفات افندی
❈۱۱❈
سرمست بیا جانب بازار نظر کن
تا راست شود جمله مهمات افندی
تا روز اجل هر چه بگوییم ز اشعار
این است و دگر جمله خرافات افندی
❈۱۲❈
سلطان غزلهاست و همه بنده اینند
هر بیتش مفتاح مرادات افندی
من کردم خاموش تو باقیش بفرما
ای جان اشارات و عبارات افندی
❈۱۳❈
شمس الحق تبریز تویی موسی ایام
بر طور دلم رفته به میقات افندی
کامنت ها