مولانا:تو آن ماهی که در گردون نگنجی تو آن آبی که در جیحون نگنجی
❈۱❈
تو آن ماهی که در گردون نگنجی
تو آن آبی که در جیحون نگنجی
تو آن دری که از دریا فزونی
تو آن کوهی که در هامون نگنجی
❈۲❈
چه خوانم من فسون ای شاه پریان
که تو در شیشه و افسون نگنجی
تو لیلیی ولیک از رشک مولی
به کنج خاطر مجنون نگنجی
❈۳❈
تو خورشیدی قبایت نور سینه است
تو اندر اطلس و اکسون نگنجی
تویی شاگرد جان افزا طبیبی
در استدلال افلاطون نگنجی
❈۴❈
تو معجونی که نبود در ذخیره
ذخیره چیست در قانون نگنجی
بگوید خصم تا خود چون بود این
تو از بیچونی و در چون نگنجی
❈۵❈
چنین بودی در اشکمگاه دنیا
بگنجیدی ولی اکنون نگنجی
مخوان در گوشها این را خمش کن
تو اندر گوش هر مفتون نگنجی
کامنت ها