مولانا:هلا ای آب حیوان از نوایی همیگردان مرا چون آسیایی
❈۱❈
هلا ای آب حیوان از نوایی
همیگردان مرا چون آسیایی
چنین میکن که تا بادا چنین باد
پریشان دل به جایی من به جایی
❈۲❈
نجنبد شاخ و برگی جز به بادی
نپرد برگ که بیکهربایی
چو کاهی جز به بادی مینجنبد
کجا جنبد جهانی بیهوایی
❈۳❈
همه اجزای عالم عاشقانند
و هر جزو جهان مست لقایی
ولیک اسرار خود با تو نگویند
نشاید گفت سر جز با سزایی
❈۴❈
چراخواران چراشان هم چراخوار
ز کاسه و خوان شیرین کدخدایی
نه موران با سلیمان راز گفتند
نه با داوود میزد که صدایی
❈۵❈
اگر این آسمان عاشق نبودی
نبودی سینه او را صفایی
وگر خورشید هم عاشق نبودی
نبودی در جمال او ضیایی
❈۶❈
زمین و کوه اگر نه عاشق اندی
نرستی از دل هر دو گیاهی
اگر دریا ز عشق آگه نبودی
قراری داشتی آخر به جایی
❈۷❈
تو عاشق باش تا عاشق شناسی
وفا کن تا ببینی باوفایی
نپذرفت آسمان بار امانت
که عاشق بود و ترسید از خطایی
کامنت ها