مولانا:مگیر ای ساقی از مستان کرانی که کم یابی گرانی بی‌گرانی
❈۱❈
مگیر ای ساقی از مستان کرانی
که کم یابی گرانی بی‌گرانی
بیا ای سرو گلرخ سوی گلشن
که به از سرو نبود سایه بانی
❈۲❈
چو نور از ناودان چشم ریزد
یقین بی‌بام نبود ناودانی
عجب آن بام بالای چه خانه‌ست
مبارک جا مبارک خاندانی
❈۳❈
که را بود این گمان که بازیابیم
نشانی زین چنین فتنه نشانی
دلی که چون شفق غرقاب خون بود
پر از خورشید شد چون آسمانی
❈۴❈
ز حرص این شکم پهلو تهی کن
که تا پهلو زنی با پهلوانی
عجب ننگت نمی‌آید برادر
ز جانی کو بود محتاج نانی
❈۵❈
که آب زندگانی گفت ما را
که جز دکان نان داری دکانی
فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۷۰۲
صوتی یافت نشد!تصاویر
کامنت ها