مولانا:ز مهجوران نمی‌جویی نشانی کجا رفت آن وفا و مهربانی
❈۱❈
ز مهجوران نمی‌جویی نشانی
کجا رفت آن وفا و مهربانی
در این خشکی هجران ماهیانند
بیا ای آب بحر زندگانی
❈۲❈
برون آب ماهی چند ماند
چه گویم من نمی‌دانم تو دانی
کی باشم من که مانم یا نمانم
تو را خواهم که در عالم بمانی
❈۳❈
هزاران جان ما و بهتر از ما
فدای تو که جان جان جانی
مرا گویی خمش نی توبه کردی
که بگذاری طریق بی‌زبانی
❈۴❈
به خاک پای تو باخود نبودم
ز مستی و شراب و سرگرانی
به خاموشی به از خنبی نباشم
نمی‌ماند می اندر خم نهانی
❈۵❈
شراب عشق جوشانتر شرابی است
که آن یک دم بود این جاودانی
رخ چون ارغوانش آن کند آن
که صد خم شراب ارغوانی
❈۶❈
دگر وصف لبش دارم ولیکن
دهان تو بسوزد گر بخوانی
عجب مرغابی آمد جان عاشق
که آرد آب ز آتش ارمغانی
❈۷❈
ز آتش یافت تشنه ذوق آبش
کند آتش به آبش نردبانی
فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۷۰۳
صوتی یافت نشد!تصاویر
کامنت ها