گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:بگفتم با دلم آخر قراری ز آتش‌های او آخر فراری

❈۱❈
بگفتم با دلم آخر قراری ز آتش‌های او آخر فراری
تو را می‌گویم و تو از سر طنز اشارت می‌کنی خندان که آری
❈۲❈
منم از دست تو بی‌دست و پایی تو در کوی مهی شکرعذاری
دلم گفتا ندیدی آنچ دیدم تو پنداری ز اکنون است کاری
❈۳❈
منم جزوی و از خود کل کل است وی است دریای آتش من شراری
ورا دیدم چو بحری موج می‌زد و جان من ز بحر او بخاری
❈۴❈
ز تبریز آفتابی رو نمودم بشد رقاص جانم ذره واری
خداوند شمس دین چون یک نظر تافت بجوشید آب خوش از جان ناری
❈۵❈
ز هر قطره یکی جانی همی‌رست همی‌پرید اندر لاله زاری

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۷۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها