مولانا:مجلس چو چراغ و تو چو آبی وز آب چراغ را خرابی
❈۱❈
مجلس چو چراغ و تو چو آبی
وز آب چراغ را خرابی
خورشید بتافتهست بر جمع
رو تو ز میان که چون سحابی
❈۲❈
بر خوان منشین که نیک خامی
کو بوی کباب اگر کبابی
در پیش شدی که حاجبم من
والله که نه حاجبی حجابی
❈۳❈
چون حاجب باب را نشانهاست
دانند تو را که از چه بابی
گشتی تو سوار اسب چوبین
از جهل به حمله میشتابی
❈۴❈
یا عشق گزین که هر سه نقد است
یا زهد چو طالب ثوابی
با بیداران نشین و برخیز
کاین قافله رفت تو به خوابی
❈۵❈
از شمس الدین رسی به منزل
و اندر تبریز راه یابی
کامنت ها