گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آن را که به لطف سر بخاری از عقل و معامله برآری

❈۱❈
آن را که به لطف سر بخاری از عقل و معامله برآری
از یک نظرت قیامتی خاست یا رب تو در آن نظر چه داری
❈۲❈
از لعل تو دل دری بدزدید دزد است از آنش می‌فشاری
بفشار به غم تو دزد خود را غم نیست چو هم تو غمگساری
❈۳❈
بفشار که رخت مؤمنان را پنهان کرده است از عیاری
یا من نعش العبید فضلا من کل مواقع العثار
❈۴❈
بالفضل اعاد ما فقدنا بعد الحولان و التواری
فجرت من الهوا عیونا فی مرج قلوبنا جواری
❈۵❈
تخضر بمائها غصون فی الروح لذیذه الثمار
یا من غصب القلوب جهرا ثم اکرمهن فی السرار
❈۶❈
دی رفت و پریر رفت و امروز جان منتظر است تا چه آری
هر روز ز تو وظیفه دارد این باز هزار گون شکاری
❈۷❈
برگیر کلاه از سر باز تا پر بزند در این صحاری
زان پیش که می‌دهد مرا دوست آن لطف نمود و بردباری
❈۸❈
که مست شدم ز باده ماندم اندر بر لطف و حق گزاری
آید از باغ لطف و سبزی آید ز بهار هم بهاری
❈۹❈
ای باد بهار عشق و سودا بر خسته دلان چه سازگاری
اسکت و افتح جناح عشق حان الجولان فی المطار
❈۱۰❈
خاموش که غیر حرف و آواز بی صد لغت دگر سواری

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۷۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

فرید
2017-07-18T00:47:58
بنظر من در بند دوم بیت اخر حد درست است و صد معنی نمی دهد