مولانا:روزی که مرا ز من ستانی ضایع مکن از من آنچ دانی
❈۱❈
روزی که مرا ز من ستانی
ضایع مکن از من آنچ دانی
تا با تو چو خاص نور گردم
آن نور لطیف جاودانی
❈۲❈
تا چند کنم ز مرگ فریاد
با همچو تو آب زندگانی
گر مرگم از او است مرگ من باد
آن مرگ به از دم جوانی
❈۳❈
از خرمن خویش ده زکاتم
زان خرمن گوهر نهانی
منویس بر این و آن براتم
بگذار طریق امتحانی
❈۴❈
خاموش ولی به دست تو چیست
باران آمد تو ناودانی
کامنت ها