مولانا:در عشق هر آنک شد فدایی نبود ز زمین بود سمایی
❈۱❈
در عشق هر آنک شد فدایی
نبود ز زمین بود سمایی
زیرا که بلای عاشقی را
جانی شرط است کبریایی
❈۲❈
زخم آیت بندگان خاص است
سردفتر عاشق خدایی
کاین عالم خاک خاک ارزد
آن جا که بلا کند بلایی
❈۳❈
یک جو ز بلاش گنج زرهاست
ای بر سر گنج بین کجایی
از سوزش آفتاب محنت
در عشق چو سایه همایی
❈۴❈
ای آنک تو بوی آن نداری
تو لایق آن بلا نیایی
لایق نبود به زخم او را
الا که وجود مرتضایی
کامنت ها