گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای خدایی که مفرح بخش رنجوران تویی در میان لطف و رحمت همچو جان پنهان تویی

❈۱❈
ای خدایی که مفرح بخش رنجوران تویی در میان لطف و رحمت همچو جان پنهان تویی
خسته کردی بندگان را تا تو را زاری کنند چون خریدار نفیر و لابه و افغان تویی
❈۲❈
جمله درمان خواه و آن درمانشان خواهان توست آنک درد و دارو از وی خاست بی‌شک آن تویی
دردهایی کآدمی را بر در خلقان برد آن حجاب از اول است و آخر و پایان تویی
❈۳❈
هر کجا کاری فروبندد تو باشی چشم بند هر کجا روشن شود آن شعله تابان تویی
ناله بخشی خستگان را تا بدان ساکن شوند چون حقیقت بنگرم در درد ما نالان تویی
❈۴❈
هم تویی آن کس که می‌گوید تویی والله تویی گوی و چوگان و نظاره گر در این میدان تویی
و آنک منکر می‌شود این را و علت می‌نهد در میان وسوسه او نفس علت خوان تویی
❈۵❈
و آنک می‌گوید تویی زین گفت ترسان می‌شود در میان جان او در پرده ترسان تویی
کنج زندان را به یک اندیشه بستان می‌کنی رنج هر زندان ز توست و ذوق هر بستان تویی
❈۶❈
در یکی کار آن یکی راغب و آن دیگر نفور تو مخالف کرده‌ای شان فتنه ایشان تویی
آن یکی محبوب این و باز او مکروه آن چشم بندی چشم و دل را قبله و سامان تویی
❈۷❈
صد هزاران نقش را تو بنده نقشی کنی گویی سلطان است آن دام است خود سلطان تویی
بندگی و خواجگی و سلطنت خط‌های توست خط کژ و خط راست این دبیرستان تویی
❈۸❈
صورت ما خانه‌ها و روح ما مهمان در آن نقش و جان‌ها سایه تو جان آن مهمان تویی
دست در طاعت زنیم و چشم در ایمان نهیم بر امید آنک بنمایی که خود ایمان تویی
❈۹❈
دست احسان بر سر ما نه ز احسانی که ما چشم روشن در تو آویزیم کان احسان تویی
غفلت و بیداری ما در توی بر کار و بس غفلت ما بی‌فضولی بر چو خود یقضان تویی
❈۱۰❈
توبه با تو خود فضول است و شکستن خود بتر نقش پیمان گر شکست ارواح آن پیمان تویی
روح‌ها می‌پروری همچون زر و مس و عقیق چون مخالف شد جواهر ای عجب چون کان تویی
❈۱۱❈
روز درپیچد صفت در ما و تابد تا به شب شب صفات از ما به تو آید صفاتستان تویی
روز تا شب ما چنین بر همدگر رحمت کنیم شب همه رحمت رود سوی تو چون رحمان تویی
❈۱۲❈
کو سلاطین جهان گر شاه ایوان بوده‌اند پس بدانستیم بی‌شک کاندر این ایوان تویی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۷۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

نلی
2016-01-25T00:27:30
این غزل به هیچ وجه مناجات نیست دوست عزیز
امیر
2010-11-15T18:22:40
از غزلهای زیبای مولاناست که به یک مناجات صمیمانه میماند.موضوع محوری آن عفو وبخشایش الهیست که شاعر آن را از پروردگارش میطلبد و گوئیا گام در راه توبه نهاده.از ویژگیهای جالب توجه آن استفاه از واژه احسان در بیت17 است که در دو معنی به کار رفته است. احسان در مصرع اول این بیت همان عفو وکرم الهیست اما در مصرع دوم احسان به معنای عبادت پروردگار است چنانکه گویی اورا میبینیم که شاعر نیز به این نکته اشاره کرده است.والله عالم
یزدانپناه عسکری
2023-05-05T06:51:03.0983509
4- دردهایی کآدمی را بر در خلقان برد - آن حجاب از اول است و آخر و پایان تویی *** [رالف اوستین Ralph Austin 1] تحمل درد، آزمایش و انگیزه‌ای است از سوی حق برای بیداری و آشنایی  عبدش با حقیقت ارتباط دو طرفة بین فرد و خدایی که در اوست. [یزدانپناه عسکری *  Yazdanpanah Askari] عدم درک ارتباط با حق، انسان را در مقابلِ شرایط سخت‌تری قرار می‌دهد. (وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ - البقرة : 186)   صبر و شکیبایی عبد و زمان‌بندی در اجابت از ناحیه حق است. _______ 1- چکیده فصوص الحکم ، تفکرات زمینه‌های تاریخی و زندگی‌نامه ابن عربی  نوشته رالف اوستین ، ترجمه و تحقیق حسین مریدی – کتاب طه 1384 –  فص نوزدهم حکمت غیبیه در کلمه ایوبیه