گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:انا لا اقسم الا برجال صدقونا انا لا اعشق الا بملاح عشقونا

❈۱❈
انا لا اقسم الا برجال صدقونا انا لا اعشق الا بملاح عشقونا
فصبوا ثم صبینا فاتوا ثم اتینا لهم الفضل علینا لم مما سبقونا
❈۲❈
ففتحنا حدقات و غنمنا صدقات و سرقنا سرقات فاذا هم سرقونا
فظفرنا بقلوب و علمنا بغیوب فسقی الله و سقیا لعیون رمقونا
❈۳❈
لحق الفضل و الا لهتکنا و هلکنا ففررنا و نفرنا فاذا هم لحقونا
انا لولای احاذر سخط الله لقلت رمق العین لزاما خلقونا خلقونا
❈۴❈
فتعرض لشموس مکنت تحت نفوس و سقونا بکؤوس رزقونا رزقونا

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۷۸

تصاویر

کامنت ها

پژمان هزپی
2022-10-18T19:20:15.0390997
باسلام باعنایت به روانی و وزن زیبای شعر که در بحررمل مثمن مخبون(۴فعلاتن) می باشد و متاسفانه در جایی از اینترنت معنای ابیات را نیافتم بر آن شدم که ابیات را معنی کنم... ۱- من نمی بخشم(یا عطا نمی کنم یاقسمت نمی کنم یا سوگند نمی خورم) مگر به کسانی (مردانی) که ما را تصدیق کنند(یابر ماببخشند،راستمان انگارندیا صدقات برمادهند)/من عشق نمی ورزم مگربه نمکین رویانی(زیبا رویانی) که به ماعشق می ورزند. ۲- پس آنها [ زیبا رویان]میل جوانی و نادانی کردند وماهم میل جوانی و نادانی کردیم،پس آنها آمدند سپس ما [هم]آمدیم(یا آنها بخشید ند سپس ما هم بخشیدیم)/برای آنها برتری (فضل،احسان،بخشش و فزونی واحسان)پیش ماست (آنها نزد ما برتر و بزرگوار ند)[پس دیگر] برای چه از ما پیشی وسبقت می گیرند؟! ۳-پس،گشودیم سیاهی چشمان را(یافتح وتصرف کردیم باغ ها را)وغنیمت گرفتیم راستی ها و درستی هارا(یا صدقات و بخشش‌ها را غنیمت گرفتیم)/ودزدیدیم دزدیده ها را زمانی که آنها ما را دزدیدند (یا آویختیم ،پوشیده شدیم آویخته ها،پوشیده ها را زمانی که آنها ما را پوشانیدندیاما را آویختند) ۴-پس پیروز شد یم بر دلها (قلب ها) و آگاه شد یم از ناپدید ها وغیب ها/پس خدا سیراب کرد؛چه سیراب کردنی چشمهایی را که به ما می نگریستند (یا خداوند به کلی سیراب کردچشمهایی[چشمه هایی]را که باقی جان ونفس های آخر ما بودند. ۵_بزرگی،عزت و رحجان از آن خداست یا فضل و برکت خدا به ما نازل وملحق شدوگرنه ما پرده دری (هتاکی,حقارت وخفت) کردیم و نابود و هلاک شدیم/پس گریختیم وترسیدیم ( رمیدیم) زمانی که آنها به ما رسیدند (پیوستند) ۶- برای من اگر ترس از خدا وپرهیز نباشد خداوند خشم و غصب می گیرد و حتما کم می شود/لزوما و حتما قدرت دید(توانایی دیدن چشمان) من کهنه و پاره و از بین می رود (بصیرت من از بین می رود) ۷-پس شراب تند [عرفانی] پیش آور که در [اعماق]جان ها روح ها جای دارد /وبا کاسه ها وجامهایی از آن از جهت روزی وبهره ما را سیراب گردانید....