گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای بداده دیده‌های خلق را حیرانیی وی ز لشکرهای عشقت هر طرف ویرانیی

❈۱❈
ای بداده دیده‌های خلق را حیرانیی وی ز لشکرهای عشقت هر طرف ویرانیی
ای مبارک چاشتگاهی کآفتاب روی تو عالم دل را کند اندر صفا نورانیی
❈۲❈
دم به دم خط می‌دهد جان‌ها که ما بنده توایم ای سراسر بندگی عشق تو سلطانیی
تا چه می‌بینند جان‌ها هر دمی در روی تو وز چه باشد هر زمانیشان چنین رقصانیی
❈۳❈
از چه هر شب پاسبان بام عشق تو شوند وز چه هر روزی بودشان بر درت دربانیی
این چه جام است این که گردان کرده‌ای بر جان‌ها آب حیوان است این یا آتشی روحانیی
❈۴❈
این چه سر گفتی تو با دل‌ها که خصم جان شدند این چه دادی درد را تا می‌کند درمانیی
روستایی را چه آموزید نور عشق تو تا ز لوح غیب دادش هر دمی خط خوانیی
❈۵❈
شمس تبریزی فروکن سر از این قصر بلند تا بقایی دیده آید در جهان فانیی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۸۱۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها