گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:که شکیبد ز تو ای جان که جگرگوشه جانی چه تفکر کند از مکر و ز دستان که ندانی

❈۱❈
که شکیبد ز تو ای جان که جگرگوشه جانی چه تفکر کند از مکر و ز دستان که ندانی
نه درونی نه برونی که از این هر دو فزونی نه ز شیری نه ز خونی نه از اینی نه از آنی
❈۲❈
برود فکرت جادو نهدت دام به هر سو تو همه دام و فنش را به یکی فن بدرانی
چه بود باطن کبکی که دل باز نداند چه حبوب است زمین در که ز چرخ است نهانی
❈۳❈
کلهش بنهی وآنگه فکنی باز به سیلی چه کند بره مسکین چو کند شیر شبانی
کله و تاج سرم را پی سیلی تو باید که مرا تاج تویی و جز تو جمله گرانی
❈۴❈
به کجا اسب دواند به کجا رخت کشاند ز تو چون جان بجهاند که تو صد جان جهانی
به چه نقصان نگرندت به چه عیبی شکنندت به کی مانند کنندت که به مخلوق نمانی
❈۵❈
به ملاقات نشان ده ز خیالات امان ده مکشش زود زمان ده که تو قسام زمانی
هله ای جان گشاده قدم صدق نهاده همه از پای فتاده تو خوش و دست زنانی
❈۶❈
شه و شاهین جلالی که چنین باپر و بالی نه گمانی نه خیالی همه عینی و عیانی
چه بود طبع و رموزش به یکی شعله بسوزش به یکی تیر بدوزش که بسی سخته کمانی
❈۷❈
هله بر قوس بنه زه ز کمینگاه برون جه برهان خویش از این ده که تو زان شهر کلانی
چو همه خانه دل را بگرفت آتش بالا بود اظهار زبانه به از اظهار زبانی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۸۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

ساناز
2012-12-10T10:26:55
شرح و تفسیر این غزل را در این صفحه می‌توانید بخوانید:پیوند به وبگاه بیرونی