گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی نه در او رنج خماری نه در او خوف جدایی

❈۱❈
بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی نه در او رنج خماری نه در او خوف جدایی
چو دهان نیست مکانش همه اجزاش دهانش ز زمین نیست نباتش که سمایی است سمایی
❈۲❈
ببرد بو خبر آن کس که بود جان مقدس نبود مرده که کرکس کندش مرده ربایی
به دل طور درآید ز حجر نور برآید چو شود موسی عمران ارنی گو به سقایی
❈۳❈
می لعل رمضانی ز قدح‌های نهانی که به هر جات بگیرد تو ندانی که کجایی
رمضان خسته خود را و دهان بسته خود را تو مپندار کز آن می نکند روح فزایی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۸۲۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها